ميگويم آقا بياييد همه با هم باشيم، همديگر را حذف نکنيم. من مطمئنم مقام معظم رهبري هم اين را ميپسندند که همه با هم باشيم. خيلي از سختگيريها را بايد کنار بگذاريم.
مركز اسناد انقلاب اسلامی به بهانه انتخاب آیت الله مهدوی كنی به ریاست مجلس خبرگان، بخشی از زندگی نامه، سوابق، آثار و نظرات رئیس جدید مجلس خبرگان را منتشر كرد كه در ذیل می خوانیم:
اصل يك صد و هفتم و يك صد و هشتم عهده دار مشروعيت مجلس خبرگان و اعتبار آراى اعضاى آن است. البته تفصيل آن اعتبار و هم چنين مشروعيّت مصوّبات مجلس خبرگان بر عهده قوانينِ موضوع و مصوّب خود خبرگان است, كه قانون اساسى چنين اختيارى را بر عهده آنان گذاشته است.
مجلس خبرگان در مقام اثبات و تشخيصْ اختصاص به مقام حدوث رهبرى ندارد بلكه در مقام بقاى آن نيز هم چنان وظيفه مندند كه مراقبت كامل نمايند كه آن شرايط و اوصاف هم چنان موجود باشد.
بعد از بیان این مطلب که جامعه بشری نیازمند حکومت است،می گوییم،بر اساس آیه ی شریفه ی (وَ مَا اَرْسَلنا مِنْ رَسُولٍ اِلا لِیُطاعَ بِاِذْنِ اللهِ) (1)؛( وما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر به این منظور که به امر خدا فرمانش برند)،مسأله حکومت،مسأله اساسی همه پیا
(در زمان غيبت حضرت وليّ عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه ـ در جمهورى اسلامى ايران, ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و با تقوا, آگاه به زمان, شجاع, مدير و مدبّر است كه طبق اصل يك صد و هفتم عهده دار آن مى گردد.)
در نظريه (انتخاب) خبرگان در واقع از طرف مردم وكالت گرفته اند كه رهبر را انتخاب كنند, آيا در نظريه (انتصاب) هم خبرگان از طرف مردم براى شهادت اصلح, وكالت گرفته اند؟
پس از پذيرشِ اصل (ولايت فقيه) بايد چگونگى تعيين رهبر و ولى فقيه را هم مشخص كرد, اين جاست كه خبرگانِ رهبر شناس و تشكيل مجلس خبرگان, ضرورت پيدا مى كند. واقعيت اين است كه خبرگان در تعيين رهبر نقش تعيين كننده اى دارند مثال روشن آن بعد از وفات امام راحل(رض) اس
ما بايد نگاه كنيم و ببينيم كه مردم چه ميگويند و چه ميخواهند. حضور اين مردم بركاتى دارد. يكى از بركاتش همين است كه وقتى دشمنان نگاه ميكنند و مىبينند كه مردم پشت سر نظام هستند، احساس ميكنند كه نميشود با اين نظام معارضه كرد؛ چون با يك ملت نميشود معارضه كرد.
روش منطقی و قابل دفاع در مورد تعیین رهبری و ولی فقیه مراجعه به آراء و نظر خبرگان است. اما پیرامون مجلس خبرگان و رابط آن با ولی فقیه و رهبری مسائلی وجود دارد كه از جمله آنها اشكال دور است كه درباره رابطه بین مجلس خبرگان و رهبری مطرح شده و گفته می شود از یك
گرچه فقیه بودن شرط مهم رهبرى است, ولى ملاک رهبرى را تنها فقاهت نمى توان قرار داد و اعلمیت در رهبرى را هم چیز دیگرى باید دانست که همانا آگاهى و بینش سیاسى ـ اجتماعى بالا و مدیریتِ قوى است.
بنابر مطالب ياد شده و اهميت مسأله رهبري نظام و ولايت امر يك ملّت و پرهيز از خطر هر گونه تعدّد و تفكيك و تجزيه در مهمترين ركن نظام اسلامي، مجلس خبرگان تشكيل شده و ميشود و فقيهشناسان هر ولايت كه مورد وثوق مردم آن قلمرو ميباشند، به تبادل نظر ميپرد
پس از مرجع عالىقدر تقليد و رهبر كبير انقلاب جهانى اسلام و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت آية الله العظمى امام خمينى كه از طرف اكثريت قاطع مردم، به مرجعيت و رهبرى شناخته و پذيرفته شدند، تعيين رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است.
و اكنون شما - اى فقهاى شوراى خبرگان و اى برگزيدگان ملّت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهى! - مسئوليتى را قبول فرموديد كه در رأس همه مسئوليتهاست و آغاز به كارى كرديد كه سرنوشت اسلام و ملّت رنج كشيده و شهيد داده و داغ ديده، گرو آن است.
امام خمینی ره:«كوچكترين سهلانگارى و مسامحه و كوچكترين اعمال نظرهاى شخصى و خداى نخواسته تبعيت از هواهاى نفسانى كه ممكن است اين عمل شريف الهى را به انحراف كشاند، بزرگترين فاجعه تاريخ را به وجود خواهد آورد».
جام جم آنلاين: آنچه كه در خصوص تعيين رهبر واقع شد و بار اين مسؤوليت بر دوش بنده كوچك ضعيف حقير گذاشته شد، براي خود من حتّي يك لحظه و يك آن از آنات گذشته زندگي، متوقع و منتظر نبود.